این روزهای ما
این روزها شکلاتهای پذیرایی مون...شکل خاصی داره....کج ...نرم..و دندون دندونی! میذارم توی یخچال تا سفت بشه و من و بابایی فقط بخوریم...مارک امیر نفس! این روزها...ظرف اجیلمون...پر از بادومهای نصفه و گاز خورده است...و من جداشون میکنم..میذارم تو کابینت برای من و بابایی!! این روزها...پوست پرتقال هامون اندازه ی یه نخود کنده شده ...ومن اونا رو میذارم جلوی خودم و بابایی!!! این روزها...مهمون که میاد اول موزهامون رو چک میکنم...شاید پوستشون رو یکی با دندوناش کنده تا به مغزش برسه...و اونو جدا میکنم برای من و بابایی این روزها بیسکوییت های مادر و پتی بور نصفه رو ...میذارم من و بابایی با چایی بخوریم... این روزها چوب شورهای کوچولویی که نمیتونی دستت ...
نویسنده :
مامانی
17:19